معنی اثر تاریخی شهر نقده

لغت نامه دهخدا

نقده

نقده. [ن َ دَ / دِ] (اِ) پولک های خرد سپید یا زرد که بر جامه دوختندی یا بر روی چسبانیدندی زینت را. (یادداشت مؤلف). گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره ای بر روی پارچه های گرانبها می انداختند. نوعی رشته ٔ فلزی نوارمانند و بسیار باریک از نوع گلابتون وسایر رشته های درخشان و زینتی که در یراق بافی و علاقه بندی و غیره به کار می رود. (از فرهنگ فارسی معین).

نقده. [ن ُ ق َدْ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان، در 7هزارگزی جنوب غربی تویسرکان، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 287 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و انگور و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

نقده. [ن َ ق َ دِ] (اِخ) قصبه ای است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه. در 95هزارگزی جنوب ارومیه در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 1160 تن سکنه دارد. آبش از کدارچای تأمین می شود. محصولش غلات و چغندر و توتون و برنج و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این قصبه مرکز بخش و دهستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نقده دوزی

نقده دوزی. [ن َ دَ / دِ] (حامص مرکب) عمل نقده دوز. رجوع به نقده دوز و نَقدَه و نَقدِه شود.


نقده باف

نقده باف. [ن َ دَ / دِ] (نف مرکب) نقده دوز. رجوع به نقده دوز شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

نقده باف

(صفت) نقده دوز.

معادل ابجد

اثر تاریخی شهر نقده

2586

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری